عجب!
......... بلالي ، شير بلال ......... تعيين گروه خوني بدون درد ..... يه چيز بگم پايين ميز اين تعيين گروه خوني يه جعبه گذاشته بود كه تا نيمه گل بود و چند تا كاغذ و پر از كرم خاكي ... گفتم لابد يه ربطي دارن ........جا خوردم و ترسيدم ......... يك غرفه جومونگ هم بود كه تو حياط پشتي بود نرفتيم ......
يه دور زديم،بعد برگشتيم جلوي در ،همون تعيين گروه خوني ......... برادر گرامي حالشون بد شد ...... نمي دونستم نسبت به ورود شي خارجي حساسيت داره ...... تقريبا نفسم بند اومد وقتي حالش بد شد ........ بعد دويدم داخل دنبال يك ليوان آبي شربتي ....... يك ليوان شربت برداشتم بعدا فهميدم همون ها رو ليواني ۲۰۰ تومن مي فروختن ......... البته بعدا پرداخت شد
از در كه رفتيم تو مجله مي فروخت ، ۳ يا ۴ تا ميز بود ، گذاشت تو نايلون بعد گفت رايگان ،همت عالي ....
مجله ،كتاب ، عروسك ، وسايل دكوري، يك سري وسايل آشپزخانه اي ،وسايل بهداشتي ،لوازم التحرير، وسايل ماشين،آب طالبي، آش رشته ، ظروف سفالي، بازي كامپيوتري ،خاك ژله اي و بازار بورس و كيف فروشي و بازي فكري و .... اوه به قول برادر گرامي هر چي كي يكسال بود مي خواست بگيره اونجا تهيه كرد
از جو و حال و هواش بگم كه عالي بود .......... از اينكه همه با هم كار مي كردن و هر كسي مي دونست بايد چكار كنه ....... از اينكه يك حس خوب بهم دست داده بود كه بعد از مدت ها رفتم مدرسه ...... از اينكه چقدر همه خالص و مخلص بودن ...............
و اينكه بچه ها خيلي خوب كار مي كردن و اينكه هماهنگ بودند
يك تئاتر هم ديديم كه جالب بود ........ يك تئاتر ديگه هم اجرا شد كه نديديم چون گفتند بايد برويم
پ.ن: هنوز آفتاب بالا نيومده بود.چهار زانو نشسته بودم.دستهام رو گذاشتم كنار هم يكم نگاهشون كردم . بعد مثل اينكه روبروم وايستاده باشه دستهام رو گذاشتم رو زمين و گفتم اگر گناه كردن همين الان قلم شون كن .........
پ.ن۲: دلم گرفته .......... نگرانم از اينكه اشتباه كرده باشم ....... به خاطر همين دلم گرفته ...... يا اين نگراني رو ازم بگير يا راحتم كن...خلاص
پ.ن۳: روي شيشه آب نوشته بود "life is beautiful" ..... چرا بايد يكي همش اين رو تكرار كنه كه يادمون نره؟؟؟ موندم........
منبع:mmrad.blogfa.com